گل من! قلبت را به خداوند سپار...
آن همه تلخی و غم،این همه شادی و ایمانت را...
گاهی از عشق گذر کن و دلت را بسپار به خداوندی که
خوب می داند گل من! سهم تو از دل چیست....
گاه دلتنگ شوی،گاه بی حوصله و سخت و غریب
و زمانی را هم،غرق شادی و پر از خنده و عشق...
همه را ای گل ناز،به خداوند سپار...
خاطرت جمع عزیز! که عدالت،خصلت مطلق اوست...
گل نازم! این بار چشم دل را وا کن!
دست رد بر دل هر غصه بزن...حرفهایت را
گرم و آرام و بلند،به خداوند بگو...
حرف نو را این بار،از لب شاد چکاوک بشنو!
قطره آبی بچکان بر کویر دل و بر بایر این عاطفه ها...!
گل من! در این سال که پر از روز و شب است
و شبیه شب و شبنم غرق موسیقی باش!
لحظه ها میگذرندـتند و بی فاصله از هم...
مثل آن روز که انگار،گلم! هرگز از راه نرسید...!
خاطره ها هستند،گاه شیرین و گهی تلخ و غریب!
فکر را نو بکنیم،عشق را سر بکشیم
و دل تار غمین را بنشانیم سر سفره نور
هر در و پنجره را،سوی چشمان خدا وا بکنیم...
روز نو آمده است! و بهار هم امسال
مثل هر سال از آغوش خدا می روید!
..با دل گرم زمین عهد ببندیم،دگر
قدر بودنها را، خوبتر می دانیم...
و خدا را هر روز،از نگاه همگان می خوانیم...!
فاصله بسیار است بین خوبی و بدی...می دانم!!!
آنچه در ما جاری است،این همه فاصله نیست!
زندگی...میگذرد،تند و آسان و سبک...!
عاشــق هم باشیم،عاشــق بودن هم-
عاشـق ماندن هم، عاشــق شادی و هر غصه هم...
زنـدگی، میگذرد....! تنـد،آسان و سبـک!!!
نظرات شما عزیزان:
این خورزوخان دست از سر من و زندگیم برنمیداره
پیشرفت کرده تو وبلاگ هم اذیت میکنه بی ادب
گفت:بپرس
گفتم:چرا هر موقع من شادم همه با من می خندند اما وقتی غمگینم کسی با من گریه نمی کنه؟
گفت:خنده را برای جمع آوری دوست و غم را برای انتخاب بهترین دوست آفریدم .
بیست نفر واست سالاد فصل سلطنتی درست میکنند…
لب نمیزنی…
ولی دووست داری تره ای رو بخوری که “اوون” هیچوقت واست خرد نمیکنه!: O
بلندترین شب سال هم خورشید را ملاقات خواهد کرد و این یعنی
بوسه گرم خداوند بر صورت زندگی وقتی همه چیز یخ می زند.
یلدا پیشاپیش مبارک
مثــــــــــــل همیشه
[ یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:عشـــــق را تجــربـه کـــن,تجربه عشق,دلنوشته های عشق,افزونه سایت,جدیدترین افزونه ها, ] [ 1:47 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]
[